سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مویرگی

سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مدیریت فروش مویرگی سخنران مدیریت

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مویرگی

سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مدیریت فروش مویرگی سخنران مدیریت

استاد بهزاد حسین عباسی مدرس و سخنران مدیریت ارتباط با مشتری CRM کوچینگ بازاریابی زبان بدن اصول و فنون مذاکره

 

 

مدرس مدیریت بازاریابی تبلیغات اصول و فنون مذاکره

سخنران مدیریت فروش استاد فروش مدرس فروش تدریس فروش معلم فروش

سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مویرگی

سخنران بازاریابی و فروش مدیریت فروش مویرگی سخنران مدیریت
سخنران مدیریت

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد فروش» ثبت شده است

استاد بازاریابی استاد فروش استاد مدیریت


مدرس برند



مدیریت چیست؟

مقدمه

بعضی‌ها در محیط کار مدیر هستند و بعضی‌ها در خانه. بعضی‌ها میز مدیریتی دارند و بعضی‌ها جایگاه آن. بعضی‌ها مدیر هستند و بعضی‌ها مدبر. بعضی‌ها پیپ مدیریتی دارند و بعضی‌ها تیپ آن. بعضی‌ها مدیر هستند و منشی دارند و بعضی‌ها تنها مدیر هستند و در اصل تنها منشیاند. بعضی‌ها مدیر هستند و ماشین مدیران را دارند و بعضی‌ها در اصل تنها ماشین هستند و ماشین مدیران را میرانند. بعضی‌ها رنگ مدیریت دارند و بعضی‌ها طعم آن. بعضی‌ها خدادادی مدیر هستند و بعضی‌ها مادرزادی، یعنی تنها به واسطه پدرشان با بستگانشان. بعضی‌ها حکم مدیریتشان از جنس کاغذ و امضاء مافوق است و بعضی‌ها از جنس عمل و کارکرد و تجربهشان. بعضی‌ها در گزارش ماهانه تنظیم شده توسط خود، مدیر موفق هستند و بعضی‌ها در عملکرد تنظیم شده مافوق و زیردستان خود. بعضی‌ها تنها مدیر هستند و بس و بعضی‌ها مدیر هستند و یک دنیا ارزش. بعضی‌ها امضایشان چند روزی اعتبار دارد و بعضی‌ها عملکردشان یک عمر. بعضی‌ها یاد خود را با خود میبرند و بعضی‌ها خود میروند و اما نام و یادشان میماند. بعضی‌ها عشق مدیریت دارند و بعضی‌ها مدیر عاشق هستند. بعضی‌ها بر نام سازمان مدیریت میکنند و بعضی‌ها مدرک مدیریت دارند و بعضی‌ها درک مدیریت. 

راستی؛ انصافاً جایگاه من و شما و ما، در کجاست؟


مدیریت چیست؟!

شاید شنیده باشید یا خوانده باشید و یا باور داشته باشید که میگویند؛ مدیریت هم علم است و هم هنر. یعنی هم آگاهی و هم تجربه. هم اکتسابی و هم ذاتی. هم توانائی و هم عشق. 

مدیریت؛ حکومت بر سازمان نیست، بلکه نشستن بر قلبهای کارکنان سازمان است. سازمان؛ یک اداره و کارخانه نیست، بلکه مجموعه‌ای است که در آن سهیم هستیم و روزگار را سپری مینمائیم. مجموعه؛ یک سری افراد با ویژگیهای مختلف، با عنوان همکار نیست، بلکه همراهانی هستند که با آنها روز را شب و شب را روز میکنیم. 

برای مدیر شدن، نباید به دنبال کتابفروشی و کتاب و مدرس و دفتر تمرین بود. بلکه باید به دنبال واقعیت و واقعیت‌بینی و واقعیت‌پذیری و بیان واقعیت بود. برای مدیر شدن نباید به دنبال آرزو و آشنا و وابستگی به دوستان بود، بلکه باید به دنبال موقعیتها واکنشها، عملها و عکسالعملها بود. راستی؛ تغییر روز به شب و شب به روز، برای ما یک عادت شده است یا امیدی برای یک تحول. آیا به سخت مولا فکر کردهایم که میفرمایند: وای به حال آنکه امروزش مانند دیروزش باشد. پس وای به ما و حال ما که اگر در انتظار موقعیتها بمانیم و تنها منتظران شانس باشیم. 


تعریف مدیریت

تعاریف بسیار زیادی از مدیریت ارائه شده است، یکی از جامع ترین این تعاریف در ذیل آمده است مدیریت عبارت است از: 

«علم و هنر برنامه ریزی، سازمان دهی، هدایت و رهبری، نظارت و کنترل و نهایتاً ایجاد هماهنگی برای رسیدن به هدف یا اهداف از پیش تعیین شده سازمان»


البته تمام مباحث فوق بر روی منابع سازمانی صورت می گیرد که مهم ترین و ارزنده ترین دارایی هر سازمان منابع انسانی ( کارکنان) هستند و سپس منابع دیگر نظیر دارایی های فیزیکی، مادی و حتی اطلاعات قرار می گیرند. 


تمام مطالب فوق صحیح است اما اگر بخواهیم خیلی ساده مدیریت را تعریف کنیم باید بگوئیم



مدیریت یعنی تصمیم گیری


وظایف نیروها عبارت است از تصمیم سازی (با ارائه پیشنهادات) و اجرای تصمیم پس از اتخاذ از سوی مدیریت، وظایف مدیران عبارت است از تصمیم گیری و نظارت بر اجرای تصمیمات. 

سرجیوزیمن معاون سابق بازاریابی کوکاکولا و نویسنده کتاب ارزشمند پایان عصر بازاریابی سنتی پنج سطح برای تصمیم گیری قائل است.



سطوح تصمیم گیری :


 سطح یک : تصمیم من ( مدیر ارشد) بدون کمک شما ( منظور کارکنان است ). 

 این سطح مربوط به امور سیاست گذاری است. 


سطح دو : تصمیم من با کمک شما. 

 مسئولیت تصمیم گیری با مدیر است اما از نظرات و پیشنهادات کارکنان مطلع

 می شود. 


سطح سه : تصمیم ما. 

 سرجیو زیمن می گوید من از این سطح متنفرم. چون مسئول تصمیم گیری مشخص 

 نیست. حتی در قوی ترین مردم سالاری ها یک نفر باید رهبری را بر عهده بگیرد. 


سطح چهار : تصمیم شما با کمک من. 

 سخت ترین تصمیم های مدیران است. چون باید قدرت خود را فراموش کنند و 

 اجازه دهند فرد دیگری تصمیم بگیرید. 


 استاد بهزاد حسین عباسی 


behzadabbasi.ir



مدرس منابع انسانی

مدرس بهبود سازمانی

مدرس عدم تعارض 

مدرس بهبود همکاری 

مدرس ایجاد ارتباط موثر و همکاری 

مدرس کار تیمی 

مدرس مسئولیت اجتماعی 

مدرس تسهیل و تسریع فرایندهای کاری 

مدرس ارائه بهترین خدمات به ارباب رجوع 

مدرس تعهد کاری و ارتباط موثر


معلم اصول و فنون مذاکره

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


سطح پنج : تصمیم شما بدون کمک من. 

 یعنی اعتماد مدیر به توانایی ها. دانش و بصیرت نیرو به حدی می رسد که مسئولیت را به صورت کامل تفویض می کند. 

سرجیوزیمن می گوید: اساساً سطح پنج به مخاطب می گوید" گوش کن، دلیل اینکه شما اینجا هستید، دلیل اینکه من شما را استخدام کرده ام. دلیل اینکه به شما اجازه داده ایم که تحت لوای علائم تجاری این شرکت کار کنید، این است که شما را باور داریم. بروید و کارتان را انجام دهید". 

ایشان می گوید در تمام موارد فوق تصمیم گیرنده باید مشخص باشد تا در مقابل تصمیم خویش مسئولیت داشته باشد. مدیران ما هم باید بدانندکه یکی از نقش های ارزنده ایشان اتخاذ تصمیمات صحیح و به موقع و بر مبنای اخذ اطلاعات از زیردستان است. و همچنین تفویض اختیار برای تصمیم گیری کارکنان در جای خود شایسته و لازم است. 

  • بهزاد حسین عباسی

ده رنگ که افزایش فروش به همراه دارد و دلایل آن‌ها


بازاریابان و طراحان گرافیک از مدت‌ها پیش می‌دانستند که برخی رنگ‌ها تمایل به تحریک برخی حواس در مشتریان داشته و از این طریق نقش عمده‌ای در موفقیت کمپین‌های بازاریابی بازی می‌کنند. در ادامه به معرفی فهرستی شامل 10 رنگ مختلف می‌پردازیم که موجب افزایش فروش شده و به احساسی که آن را تحریک می‌کند هم اشاره می‌کنیم:

1- قرمز

قرمز، رنگی حاکی از قدرت است. این رنگ جلب توجه مردم را کرده و این توجه را حفظ می‌کند و به همین دلیل به‌عنوان مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین رنگ‌ها برای فعالیت‌های بازاریابی و افزایش فروش در نظر گرفته می‌شود.

 

رنگ

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


2- آبی

زمانی که می‌خواهید به‌عنوان یک فرد یا برند قابل‌اعتماد و با حس و حال در نظر گرفته شوید، خانواده رنگ‌های آبی یکی از گزینه‌های مناسب برای شما در نظر گرفته می‌شود. برای کسب بهترین نتیجه خانواده رنگ‌های آبی را با رنگ‌های مکمل دیگر ترکیب کنید.

 

3- صورتی

در حال رقابت برای جلب‌توجه جمعیت بانوان جوان هستید؟ در صورت استفاده از رنگ‌های صورتی اشتباهی را مرتکب نشده‌اید. این رنگ جالب و جذاب، دارای زوائد و تزئینات و همچنین خانومانه است.

 

4- زرد

زرد، رنگی پرقدرت است، اما درعین‌حال خطرناک‌ترین سایه در بین رنگ‌های مختلف است. از زرد برای دستور دادن به مخاطبین برای توجه کردن به خودتان استفاده کنید و به آن‌ها اجازه دهید به‌خوبی بدانند که از توانایی‌های خود اطمینان دارید.

 

5- سبز

سبز، رنگی همه‌کاره و گرم و دعوت‌کننده است و احساسی فوق‌العاده خوب و عالی به مشتریان منتقل می‌کند. در ثانی اینکه نشانگر صحت و سلامتی، محیط طبیعی و حسن نیت است. در پایان اینکه، سبز، رنگ پول است، بنابراین ایجادکننده افکاری ناشی و مملو از ثروت است.

 

رنگ

 

6- بنفش

بنفش، یک رنگ سلطنتی است که برای انتقال احساسی سرشار از ظرافت اعتبار به محتوای بازاریابی شما مناسب است.

 

7- طلایی

رنگ طلایی به همین ترتیب نشان‌دهنده ظرافت و اعتبار است، اما عنصری از قدرت را به محتوای شما اضافه می‌کند که بنفش قدرت رقابت با آن را ندارد. در ترکیب سبز یا بنفش، رنگ طلایی، رنگی قدرتمند است که نشان‌دهنده ثروت و شجره و تبار شماست.

 

8- نارنجی

نارنجی، رنگی سرشار از انرژی است که ویژگی‌های قدرتمندی حاکی از جلب‌توجه دارد، سرگرم‌کننده و خنک بوده و به مشتریان احساسی ناشی از سروکار داشتن با یک شرکت بسیار پیشرفته و مدرن را می‌دهد.

 

9- قهوه‌ای

قهوه‌ای خاکی به‌عنوان رنگی برای آرامش شناخته می‌شود که حسی از آرامش و تمدد اعصاب را به مشتریان انتقال می‌دهد.

 

10- سیاه

رنگ مشکی، یک رنگ همه‌کاره دیگر است. این رنگ می‌تواند به‌عنوان رنگی مدرن و یا سنتی، هیجان‌انگیز و یا آرامش‌بخش در نظر گرفته شود. در صورت استفاده از آن به‌عنوان یک رنگ متضاد، به هر حس و حالی که قصد انتقال دادن آن را داشته باشید، حسی درام گونه را اضافه می‌کند.

  • بهزاد حسین عباسی

فروش


بررسی عوامل مؤثر بر قصد خرید سبز بر عملکرد (محیطی، اقتصادی، تولیدی) شرکت

افزایش نگرانی و آگاهیهای عمومی نسبت به سلامت و حفاظت از محیط زیست سبب شده است که مصرف کنندگان در خریدهای خود مسائل زیست محیطی را مدنظر قرار دهند. همزمان با افزایش اهمیت مسائل زیست محیطی و مفهوم مسئولیت اجتماعی در میان مصرف کنندگان، شناخت عوامل مؤثر بر قصد خرید محصولات سبز توسط مصرف کنندگان ضروری به نظر می رسد بازاریابی سنتی بیش از حد بر خواسته های مشتریان تأکید می کند و رفاه اجتماعی و مسائل محیط زیستی را به حساب نمی آورد. این مسأله در تمام ابعاد سازمانها وارد شده و بازاریابی را نیز تحت تأثیر قرار داده و منجر به پیدایش مفهوم بازاریابی سبز شده است. از آن جا که محیط زیست بنیان هستی آدمی بوده و بهره وری سبز کلید اصلی رشد و توسعه پایدار برای تحقق آرمانهای صنعتی، اقتصادی و اجتماعی در جوامع بشری است، ضرورت تقویت تفکر زیست محیطی و ایجاد فرهنگ زیست محیطی در تک تک نهادهای جامعه محسوس است. به جرأت می توان گفت که بسیاری از بحرانها ریشه در مشکلات فرهنگی دارد و از این نظر نیاز به اصلاح نگرش و رفتار زیست محیطی در سطوح مختلف جامعه کاملاً محسوس است. دستیابی به چنین امری نیازمند پژوهش، آموزش و دسترسی به اطلاعات دقیق است چرا که برنامه ریزی صحیح و مدیریت زیست محیطی و توجه به این عوامل در تصمیم گیریهای توسعه می بایست مبتنی بر اطلاعات و آگاهی از واقعیتها و تواناییها باشد. در این میان اجرای برنامه های مدیریت سبز می‌تواند راهکار اساسی برای کاهش انتشار آلاینده های ناشی از مصارف انرژی باشد. در این برنامه ها لازم است مجموعه سازمانهای تابع دولت هر یک به نوبه خود کلیه شرایط پایه یک سازمان سبز را داشته باشند. یک سازمان هنگامی می‌تواند در جامعه به عنوان سازمان سبز مطرح گردد که در راستای استفاده کارآمد و بهینه از منابع و بدون اسراف بتواند به فعالیت خود به صورت پایدار ادامه دهد.

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  اصول و فنون مذاکره

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257

9197685104

behzadabbasi.ir



واژگان کلیدی: بازاریابی سبز، قصدخرید سبز، قیمت، کیفیت، دسترسی، بسته بندی، عملکرد شرکت

  • بهزاد حسین عباسی

آیا تیم فروش شما غیر مسلح به جنگ می رود؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری بازاریابی فروش برندینگ اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمان 

behzadabbasi.ir

این فرایند را که همه ما در هنگام مواجه با یک مشتری بالقوه یا جدید با آن روبرو می‌شویم را در نظر بگیرید. آیا در شرکت‌های دیگری که با آنها همکاری دارید یا پیش‌ازاین همکاری داشته‌اید، شاهد چنین مواردی بوده‌اید؟

 

سربازان به اسلحه‌ خودشان نیاز دارند و فروشندگان هم به همین ترتیب

این فرایند را در نظر بگیرید. تلفن به صدا درمی‌آید. پشت خط یک مشتری بالقوه است که در پی کسب اطلاع از خدمات و محصولات شما یا در پی دیدن آگهی شما در پی کسب اطلاع در مورد آن تماس گرفته است. مطمئناً پس از پاسخگویی این تماس آن را به مسئول یا کارشناس از تیم فروش و بازاریابی ارجاع داده می‌شود. سپس چه چیزی در ادامه می‌آید؟ فروشنده با فرد تماس‌گیرنده به‌منظور دادن اطلاعات و به عبارتی آماده کردن او و نزدیک کردنش به خرید صحبت می‌کند. اگر این مشتری بالقوه به محصول شما نیاز داشت و آمادگی خرید آن را هم داشت وارد چه مرحله‌ای می‌شویم؟ آیا نیروهای فروش شما از ابزار لازم برای ادامه فرایند فروش برخوردار هستند؟

 

در طی تماس اولیه . . .

آیا اعضای تیم فروش شما قادر به ارجاع مشتری به یک ویدئو آنلاین آن ارسال آن برای مشتری هستند؟ آیا امکان شرکت دادن آنها در یک وبینار بر روی وبسایت شما را دارند؟ آیا آنها امکان اشتراک‌گذاری صفحه لپ‌تاپ خودشان با مشتری برای ارائه توضیحات بیشتر را دارند؟ آیا می‌توانند مشخصات و اطلاعات آنها را همزمان با صحبت کردن با وی وارد سیستم مدیریت ارتباطات با مشتری شرکت بکنند؟ یا حداقل آیا از فایل‌های پی‌دی‌اف یا پاورپوینت یا حتی برخی دیگر از محتوای اطلاع‌رسانی مناسب برای ارسال شدن برای این مشتری در طی تماس تلفنی یا بعد از آن برخوردار می‌باشند؟

 

young-couple-talking-to-insurance-agent-

 

جلسه بعد از جهت پیگیری . . .

زمانی که آنها برای پیگیری جلسه‌ای را با مشتری بالقوه ترتیب می‌دهند، آیا از ابزار بروز برخوردار هستند؟ آخرین بروشور؟ مطالعات موردی از مشتری‌های قبلی؟ محتوا یا چیزی که مشتری بالقوه پس از جلسه قادر به‌مرور کردن اطلاعات دریافت شده از نماینده شما باشد؟ نمونه‌ای رایگان از محصولات یا دوره‌ای رایگان برای استفاده از این خدمات؟

 

تماس‌های بعدی . . .

آیا مشتری بالقوه به‌صورت خودکار وارد لیست ایمیل‌های شما شده است تا ایمیل‌های شما را به‌صورت ماهیانه یا هفتگی دریافت کند و از این طریق محصولات و خدمات شما مجدداً برای وی یادآوری شود؟ آیا سیستم مدیریت ارتباط با مشتری شما به‌گونه‌ای بروز می‌شود که دیگر مدیران و سرپرستان بخش فروش از روند حرکت این مشتری در قیف فروش اطلاع داشته و در صورت صلاح‌دید در روند مذکور برای پیشبرد آن دخالت داشته باشند؟

 

اگر حتی به یکی از سؤال‌های مطرح‌شده پاسخ منفی دادید . . .

اگر حتی به یکی از سؤال‌های مطرح‌شده پاسخ منفی دادید، پس بدانید که تیم فروش شما به‌خوبی مجهز نیست و از این بابت ضرر و زیان بسیار زیادی متحمل شما خواهد بود یا اینکه کلاً در این میدان در برابر یک رقیب بهتر و مجهزتر بازنده خواهید شد.

اکنون زمان آن است که تجهیزات لازم برای تیم فروش خودتان را مرور کرده و برای رفع مشکلات آن سرمایه‌گذاری کنید تا از وبینارها، ویدئوها و محتوای بروز، سیستم مدیریت روابط مشتری و … برخوردار شوند تا آماده وارد شدن به میدان جنگ با رقبا باشند و شانس موفقیت شمارا در این بازار ده برابر کنند.

  • بهزاد حسین عباسی

چگونه در فروش بر مهم‌ترین عامل اعتراض پیروز شویم؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری بازاریابی فروش برندینگ اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمان 

behzadabbasi.ir

برخی تصور می‌کنند که مهم‌ترین اعتراض در حین فرایند فروش موضوع قیمت است، اما من شخصاً با این موضوع مخالفم. اما اجازه دهید در ادامه به توضیحات لازم برای آن بپردازم.

 

دلیل آنکه قیمت اعتراض و عامل اختلاف شماره یک نیست این است که اعتراض به یا مخالفت با قیمت اغلب درزمانی پس از اولین برخورد و جلسه با شما اتفاق می‌افتد. درحالی‌که اعتراض شماره یک عموماً حتی قبل از اولین جلسه مذاکره شما با مشتری بالقوه یعنی در حین فرایند اولیه بازاریابی اتفاق می‌افتد.

 

اولین و مهم‌ترین عامل اختلاف و اعتراض زمانی اتفاق می‌افتد که یک فروشنده توضیح می‌دهد که چه چیزی می‌فروشد و مشتری بالقوه هم در پاسخ چیزی شبیه به این جمله را اعلام می‌کند که ما پیش از شما خرید خود را از فروشنده X می‌کردیم و در حال حاضر هم از آن‌ها کاملاً راضی هستیم.

 

این مشتری بالقوه به‌وضوح در حالت خرید قرار دارد و تا این جای کار محتمل‌ترین مشتری بالقوه خود را شناخته‌اید – احتمال خرید این افراد از دیگر افراد شاید 10 برابر بیشتر باشد – که تصمیم‌گیرندگانی هستند که در ظاهر از خود مخالفت نشان می‌دهند  تمایلی به خرید کردن ندارند.

 

در حالت کلی توصیه من این است که آن‌قدر با این تصمیم‌گیرندگان موضوع را بررسی و تکرار کنید که تا آن‌ها در موقعیتی که ناراحت و ناراضی خدمات فروشنده خود قرار دارند، ناخودآگاه نسبت به خرید از شما تحریک شوند. اما سؤال مهم در این رابطه، ایجاد کردن چنین موقعیت محرکی است که موجب ناراحتی این تصمیم‌گیرنده از فروشنده فعلی خودش شود.

 

فروش

 

برخی پیشنهاد می‌کنند که یکی از راه‌ها برای تحریک کردن این تصمیم‌گیرنده به چالش کشیدن وی با ارائه پیشنهادی وسوسه کننده است. اما موردی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که برخی از این افراد اگر با فروشنده فعلی خود رابطه خوبی داشته باشند، ممکن است پیشنهادهای مطرح‌شده از طرف شمارا دریافت کرده و با انتقال دادن آن به فروشنده فعلی خودش از وی بپرسند که آیا قادر به ارائه چنین خدماتی می‌باشد یا نه؟

 

بااین‌وجود، اگر رابطه خیلی خوبی با فرد تصمیم‌گیرنده برای خرید دارید و نگرانی از گرفتن ایده شما و دادن آن به دیگر فروشنده‌هایی که رابطه خوبی با آن‌ها دارند، ندارید؛ سپس برای ایجاد نارضایتی در وجود آن‌ها از این رویکرد، می‌توانید از دو سؤال زیر استفاده کنید.

 

1- آیا فروشنده شما تاکنون شمارا ناامید کرده است؟

اگر مشتری بالقوه شما به این سؤال با کلمه “بله” پاسخ گفت، در مورد تأثیر رفتار آن‌ها سؤال کنید و اجازه دهید در این رابطه بیشتر به شما توضیح دهند.

 

زمانی که صحبت کردن آن‌ها به پایان می‌رسد، در حدود 6 ثانیه صبر کنید و سپس دو یا سه سؤال دیگر در این رابطه برای پاسخ دادن آن‌ها پیشنهاد کنید. اغلب این افراد از سکوت ایجادشده متنفر هستند و با این کار ممکن است ایجاد نارضایتی در وی کنید که اغلب موجب بیشتر توضیح دادن از طرف مشتری بالقوه می‌شود.

 

اگر پس از 6 ثانیه اطلاعات اضافی دیگری در اختیار شما قرار ندادند، دو یا سه کلمه بیان‌شده از طرف آن‌ها را تکرار کنید، اما دراین‌بین برای تکرار این کلمات از لحن کنجکاو گونه‌ای استفاده کنید.

 

مثلاً اگر وی اعلام می‌کند که در مدتی که برای دریافت محصول خود صبر کرده بودیم، ساعات خیلی سختی را در حال سپری بودیم. پس‌ازاین اگر حدود 6 ثانیه صبر کردید و آن‌ها اطلاعات بیشتری در این رابطه در اختیار شما قرار ندادند، حیلی ساده و با کنجکاوی بپرسید: “سروقت؟” در همین لحظه است که مشتری بالقوه شما لب به سخن گشوده و در مورد مشکل و شرایط حاصل از این مشکل توضیحات بیشتری ارائه می‌کند.

 

پس از توضیح آن‌ها در این رابطه، می‌توانید با مطرح کردن سؤالات زیر پیگیری خود را ادامه دهید:

– “آیا اقدامی برای جبران کردن آن کرده‌اند؟”

– “برای به حداقل رساندن تأثیر این حالت در صورت اتفاق افتادن مجدد آن چه‌کاری انجام داده‌اند؟”

 

فروش

 

سپس پس‌ازاینکه اطلاعات موردنظر خود را کسب کردید؛ می‌توانید نظر آن‌ها در رابطه با تمایل به ادامه همکاری با یک فرد و یا فروشنده قابل‌اعتماد متعهد مطرح کنید.

 

شما حتی از اطلاعات کسب‌شده از این طریق می‌توانید در تماس با تصمیم‌گیرندگان برای خرید در شرکت‌های دیگر که از همین فروشنده استفاده می‌کنند نیز به‌خوبی بهره ببرید. به‌عنوان‌مثال می‌توانید بپرسید: “آیا تاکنون شده یک ‌ضرب و الاجل را به دلیل عدم توجه آن‌ها و عدم یادآوری قبلی آن‌ها در تأخیر برای تحویل محصول از دست بدهند؟”

 

اما اگر فروشنده فعلی آن‌ها هیچ‌گاه در رابطه تجاری با این مجموعه موجب ناراحتی و ناامیدی آن‌ها نشده بود، چه؟

 

2- “فرض کنید که اتفاقی برای فروشنده فعلی شما افتاده است و درنتیجه دیگر هرگز تمایل به کار کردن با آن‌ها را ندارید. از آن‌ها بخواهید فروشنده برتر بعدی که در پی کار با آن‌ها هستند و ویژگی‌های بهتری نسبت به قبلی دارند را برای شما مطرح کنند.”

 

این مشتری بالقوه شما سپس شروع به‌ردیف کردن مجموعه‌ای ویژگی‌های، خصوصیات و کیفیت‌های مختلف می‌کند. با قدری خوش‌شانسی در ضمن نام بردن این ویژگی‌های حالت ناشی از کنجکاوی بر روی صورت آن‌ها نقش می‌بندد که ناشی از تعجب خودشان در عدم دریافت این خدمات یا این کیفیت از فروشنده فعلی می‌شود.

 

در این لحظه است که شما فرصتی عالی برای یادآوری خطاهای فروشنده قبلی و به عبارتی خراب کردن وی به دست آورده‌اید و هیچ‌گونه ترس و نگرانی از گرفتن ایده از شما و دادن آن‌ها به رقیب شما در ذهن آن‌ها وجود ندارد. در این زمان نباید فرصت را ازدست‌داده و با یک معرفی خوب و مناسب از خودتان فرصت تبدیل کردن وی به مشتری خود را از دست ندهید.

  • بهزاد حسین عباسی

مسئولیت‌های شغلی مجریان فروش چیست؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری بازاریابی فروش برندینگ اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمان 

behzadabbasi.ir

به‌طور خیلی گسترده و وسیع می‌توانیم این وظایف را به این شکل تقسیم‌بندی کنیم که شغل یک فروشنده انجام وظایف فروش است. بااین‌وجود، حتی در حوزه بازاریابی و فروش هم ما یک سلسله‌مراتب و چندین وظیفه مختلف داریم که هرروزه باید آن‌ها را انجام دهیم. اجرای فروش راداریم و سپس فرایند مدیریت فروش پیش می‌آید. وظایف مجریان فروش به‌طور کامل متفاوت از مدیران فروش است که در این مطالب و در یک مطلب دیگر به‌طور کامل به وظایف این دو گروه می‌پردازیم.

 

مسئولیت‌های شغلی مجریان فروش

 

پیش‌بینی کردن

اولین و مهم‌ترین نقش مجریان فروش در یک شرکت پیش‌بینی وضعیت فروش است. این مجریان فروش است که باید از طرق مختلف و چندین روند از قبیل تماس غیرمنتظره، رسیدگی به پرسش‌ها و سؤالات و . . . مشتریان بالقوه را از بازار هدف شناسایی و انتخاب کرده و آن‌ها را از طریق قیف فروش به شرکت وارد کنند.

 

مدیریت پایگاه داده

به‌طور طبیعی زمانی که در حال پیش‌بینی هستید، از یک مجری فروش انتظار می‌رود که همواره یک پایگاه اطلاعاتی از کارهای روزانه خود در اختیار داشته باشد، یا در شرکت‌های بهتر و معتبرتر حداقل یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتریان برای خود داشته باشند که به شرکت در تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل و مشتریان نهایی بسیار کمک می‌کند.

 

مجریان فروش

 

ایجاد قیف فروش

پس از پیش‌بینی وضعیت آینده بازار و تقاضا فروش و همچنین مدیریت پایگاه داده، قیف فروش موردتوجه بیشتر قرار می‌گیرد که تنها توسط مجریان فروش قابل تهیه بوده و یکی از مهم‌ترین وظایف و مسئولیت‌های مجریان فروش است. در این قیف مجری فروش مربوط وظیفه دارد تا مشتریان را بر اساس موقعیت و میزان آمادگی آن‌ها برای فروش محصول به آن‌ها مورد تقسیم‌بندی قرار دهد. این تقسیم‌بندی می‌تواند به‌صورت مشتریان علاقه‌مند، تا حدی علاقه‌مند و غیر علاقه‌مند در نظر گرفته شود.

 

رسیدگی به شکایات

شکایات اولیه مشتریان باید در سطح مجریان فروش موردتوجه قرار بگیرد. این به این دلیل است که مجریان فروش خودشان صورت و وجه برند در برابر مشتری می‌باشند. بدین طریق، اگر مشتری هرگونه مشکلی داشته باشد، در اولین برخورد و فرصت به مجری فروش مراجعه می‌کند و سپس بعد از وی است که به دنبال مطرح کردن مشکل خود با دیگر عوامل شرکت فکر می‌کند. بنابراین لازم و بجا است که شرکت‌ها دوره‌های آموزشی مختلفی برای مجریان فروش خود تهیه و تنظیم کنند تا آن‌ها از توانایی لازم برای رسیدگی به شکایات مشتریان برخوردار باشند.

 

خود مدیریتی

این‌یک عنصر بسیار ملموس در حوزه فروش است. از طریق خود مدیریتی، منظورم این است که مجری فروش باید به‌خوبی و به‌طور کامل محصولات شرکت را بشناسد. او همچنین باید تکنیک‌های اولیه و اساسی مذاکره و فروش، بهترین راه‌های پیش‌بینی آینده بازار و تقاضا و تبدیل کردن مشتری بالقوه به مشتری نهایی مطلع باشند. در همین زمان، ارتقاء توانایی‌های خود، بهبود و ارتقاء مهارت‌های مدیریتی و داشتن نظم و انضباط ازجمله مواردی است که از طریق آن‌ها یک مجری فروش قادر به مدیریت خودش است. این موارد تأثیر مستقیمی بر عملکرد دارد و درنتیجه موجب ارزیابی مجریان فروش می‌شود.

 

مدیریت روابط

فروش درزمانی که محصول فروخته می‌شود، به انتها نرسیده و تمام نمی‌شود. در حقیقت، حتی پس از فروش محصول، مجریان فروش باید در ارتباط با مشتری نهایی باشند. برخی از شرکت‌ها دارای قوانینی هستند که مثلاً زمانی که یک محصول برای نوبت اول به فروش می‌رسد، آن‌ها دارای یک تیم فروش مجزا هستند که مسئولیت مدیریت روابط را بر عهده‌دارند و همچنین بر فروش هم‌زمان دیگر محصولات شرکت یا کسب حداکثر منافع و مزایا از بازاریابی روابط و همچنین از طریق فروش حجم بیشتری از همان محصول به همان مشتری البته بر اساس نیاز آن‌ها تمرکز می‌کنند. بدین ترتیب، مدیریت روابط یک نقش مهم مجریان فروش در هر سازمانی به‌حساب می‌آید.

مواردی که در بالا به آن‌ها اشاره شد، همگی مسئولیت‌های یک فرد اجرایی در حوزه فروش است. در جنگ بین دو ارتش، مجریان فروش سربازانی هستند که نیروهای اصلی ارتش مقابل را نابود می‌کنند. عضویت در تیم مجریان فروش یک مجموعه اصلاً کار آسانی نیست، چراکه شما به‌طور مکرر در آن با پاسخ “نه” از طرف مشتری روبرو می‌شوید که موجب بی‌انگیزه شدن شما می‌شود. این نقطه، نقطه‌ای است که در آن مدیران فروش وارد میدان می‌شوند که برای کارنامه حرفه‌ای شما به‌عنوان یک فرد اجرایی در عرصه فروش بسیار اهمیت دارد.

  • بهزاد حسین عباسی

فرایند برنامه‌ریزی فروش

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری بازاریابی فروش برندینگ اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمان 

behzadabbasi.ir

ازآنجایی‌که موفقیت از طریق انجام اعمال یک‌باره و بدون برنامه‌ریزی به دست نمی‌آید، فرایند برنامه‌ریزی فروش برای موفقیت کلی یک سازمان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. فرایند برنامه‌ریزی فروش معمولاً در دومین مرحله از برنامه‌ریزی کلی سازمان انجام می‌پذیرد و مربوط به زمانی است که شرکت یا سازمان از یک برنامه‌ریزی استراتژیک بازاریابی برخوردار شده باشد.

 

همیشه به‌صورت منطقی اولین چیزی که یک شرکت برای خودش تهیه کند، یک برنامه بازاریابی جامع و استراتژیک است. زمانی که این برنامه استراتژیک بازاریابی تهیه شد، شرکت یا سازمان از بخشی از بازار که باید هدف‌گیری شود کاملاً اطلاع داشته و همچنین از رفتار مصرف‌کننده در آن نیاز مطلع می‌باشد و بر این اساس برنامه‌ریزی فروش انجام می‌پذیرد.

 

در ادامه با بررسی موردی فروش دستگاه‌های تهویه هوا این مراحل را باهم بررسی می‌کنیم:

 

1- تعیین اهداف

برنامه‌ریزی فروش شما تنها زمانی شروع می‌شود که شما اهدافی را برای تیم فروش خودتان تعیین کرده باشید. به‌عنوان‌مثال – هدف یک شرکت فروش دستگاه‌های تهویه هوا ممکن است افزایش سهم بازار شرکت تعیین‌شده باشد. برای این منظور این شرکت باید موفق به نفوذ به بخش جغرافیایی جدیدی از بازار شود.

 

2- تعیین کارهای لازم و ضروری برای انجام دادن

زمانی که از هدف تیم فروش خود به‌خوبی مطلع شدید، شما باید اقدامات و کارهایی که پیش از اجرا کردن برنامه فروش خود به انجام آن‌ها نیاز دارید را پیش‌بینی کنید. این‌یک مرحله حساس و مهم در فرایند برنامه‌ریزی فروش است، چراکه اگر استراتژی عملیاتی صحیح را پیش‌بینی نکنید، آنگاه در آینده با مشکلاتی در حوزه عملیاتی روبرو می‌شوید که مانع از رسیدن شما به اهداف خودتان می‌شود.

 

به‌عنوان‌مثال – شرکت فروش محصولات تهویه هوا که در بالا به آن اشاره شد برای افزایش سهم از بازار خودش نیاز به نفوذ به یک منطقه جغرافیایی جدید دارد. بنابراین در این منطقه علاوه بر فروش بیشتر نیاز به عملیات و خدمات پس از فروش برای مشتری دارد. بخش بازاریابی شرکت همچنین باید به‌خوبی این منطقه جغرافیایی جدید را بشناسد تا قادر به تعیین تکنیک‌های بازاریابی تهاجمی و مناسب برای هدف قرار دادن بازار آن منطقه باشد.

 

فرایند برنامه‌ریزی فروش

 

3- سازمان‌دهی کارها و تخصیص منابع

بازگشت به نقطه اول – انجام اقدامات بی‌برنامه یک‌دفعه هرگز منجر به نتایج قابل‌قبول برای یک شرکت نمی‌شود. زمانی که اعمال و اقدامات عملیاتی لازم و ضروری برای یک شرکت را شناختید، نیاز به سازمان‌دهی برنامه‌ریزی فروش خوددارید. به‌عنوان‌مثال – اولین اولویت یک شرکت فروش و عرضه دستگاه‌های تهویه در منطقه جغرافیایی جدید برقراری زیرساخت ارائه خدمات بجای برقراری زیرساخت فروش و کانال‌های مرتبط با آن است. زمانی که این موضوع محقق شد، باید از طریق تاکتیک‌های تهاجمی بازاریابی اقدام به بازاریابی آن منطقه جغرافیایی کنند. بنابراین یک برنامه عملیاتی بسیار دقیق و سازمان‌یافته برای طی دوره فرایند برنامه‌ریزی فروش موردنیاز است.

 

4- اجرا

زمانی که برنامه‌ای مشخص برای کارها و اعمال خود تدوین کردید، اجرای آن‌ها به‌عنوان مرحله بعدی کار در نظر گرفته می‌شود. درحالی‌که ممکن است این مرحله خیلی ساده به نظر برسد، اما با مشکلاتی واقعی در زمان و مکان اجرا مراحل مشخص‌شده در این برنامه روبرو می‌شوید. به‌عنوان‌مثال –  مشتریان هدف شما در منطقه جغرافیایی جدید ممکن است به دستگاه‌های تهویه هوا که به بازار واردشده‌اند، روی خوش‌نشان ندهند و از آن استقبال نکنند. همچنین از طرف دیگر ممکن است مشتریان هدف شما در این بازار جدید از ورود این محصول جدید به بازار استقبال کنند و شما با تقاضای بسیار زیادی از طرف آن‌ها مواجه شوید که توان پاسخگویی به آن‌ها را نداشته باشید.

 

5- اندازه‌گیری نتایج

همانند هر فرایند برنامه‌ریزی دیگری، مرحله پنجم که مهم‌ترین مرحله در هر فرایند برنامه‌ریزی به‌حساب می‌آید، مرحله اندازه‌گیری نتایج حاصل از اجرا مراحل تعیین‌شده در برنامه است. برخلاف مقوله تبلیغات، اندازه‌گیری نتایج در حوزه فروش بسیار راحت و سریع انجام می‌گیرد؛ چراکه تمامی فعالیت‌ها نتایج حاصل از آن‌ها مکتوب و ثبت‌شده هست. به‌عنوان‌مثال – شرکت عرضه‌کننده دستگاه‌های تهویه تنها نیاز به شمارش و اندازه‌گیری تعداد دستگاه‌هایی دارد که در طی یک دوره مشخص موفق به فروش آن‌ها در آن منطقه جغرافیایی خاص شده است. در همین حین و از طریق همین مطالعات قادر به بررسی و نتیجه‌گیری در مورد تعداد دستگاه‌هایی هست که شرکت‌های رقیب اقدام به فروش آن‌ها کرده‌اند.

 

6- ارزیابی مجدد

وقتی‌که سوابق فروش را به‌صورت مکتوب در دست داشتید، حتماً توجه داشته باشید که این نتایج و سوابق را به‌منظور اطلاع از موفقیت و میزان موفقیت فرایند برنامه‌ریزی موردنظر اقدام به تجزیه‌وتحلیل آن بکنید. این تجزیه‌وتحلیل دقیقاً به شما می‌گوید که در چه مسائلی خوب عمل کرده‌اید و در چه مواردی ضعیف بوده‌اید و چه مواردی باید تکرار شود و از چه مواردی باید اجتناب کنید.

 

مثلاً گزارش فروش شما به‌خوبی نشان می‌دهد که در نفوذ به کدام بخش‌های بازار جدید موفق بوده‌اید. این مرحله به شما برای تعیین اهداف سال آینده کمک می‌کند و به شما برای افزایش اعتبار برند از طریق کیفیت فروش و خدمات کمک می‌کند. از طرف دیگر اگر در نفوذ به این بازار جدید موفقیتی کسب نکرده باشید، نیاز به مطالعه دلایل عدم موفقیت و شکست خود در این فرایند دارید و همچنین در برنامه‌ریزی خود برای سال بعدی باید این نکات منفی را مدنظر قرار دهید و اهداف فروش را باید مجدداً موردبررسی قرار دهید.

  • بهزاد حسین عباسی

یک فروشنده حرفه‌ای و ده خصیصه شخصیتی وی – بخش دوم و پایانی

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری بازاریابی فروش برندینگ اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمان 

behzadabbasi.ir

اگر قسمت اول از این مقاله را خوانده باشید، به‌خوبی می‌دانید که در آن قسمت ضمن اشاره به مقدمه‌ای در این رابطه به 4 مورد از ویژگی‌های یک فروشنده اشاره کردیم. این ویژگی‌ها که در بخش اول به آن‌ها اشاره کردیم، عبارت‌اند از هم دل بودن، ارتباطات، مصمم بودن و همچنین داشتن نظم و انضباط و در این مطلب نیز به تعداد دیگری از این ویژگی‌ها اشاره می‌کنم:

 

5- توانایی در تحمل و مدیریت کردن فشار و استرس

همچنان که در قسمت قبل اشاره شد، در یک‌فاصله زمانی شما برای دست یافتن به اهدافی مشخص تحت‌فشار بسیار زیاد قرار می‌گیرید، درحالی‌که از طرف دیگر وظیفه حل‌وفصل مشکلات را بر عهده‌دارید. در همین زمان، باید به موضوع پس زدن و عدم توافق مشتریان کنار بیایید و همچنین مسئولیت پشتیبانی از عملکرد ناصحیح محصولات فروخته‌شده را هم تا جایی که به بخش شما مربوط می‌شود، بر عهده داشته باشید. به‌عبارت‌دیگر از هر طرف و در هر ارتباط باید انتظار فشار و استرس را داشته باشید.

 

6- هوشمندانه و سخت و کارکرده

هیچ فروشنده تنها باکار سخت و زیاد نمی‌تواند به یک فروشنده مناسب و قابل‌قبول تبدیل شود و همین‌طور تنها با هوشمندی کار کردن نیز قادر به کسب موفقیت نیست. به‌منظور داشتن بازاریابی و فروش بهینه، شما همواره باید هوشمندی و کار سخت و زیاد را با یکدیگر ترکیب کنید. باید به‌صورت هوشمندانه اهداف را انتخاب کنید، سپس برای تبدیل کردن این مشتریان هدف به مشتریان نهایی به‌سختی کارکنید و زحمت بکشید و نتیجه این ترکیب است که تأثیری فوق‌العاده داشته و شمارا به اهداف تعیین‌شده برای یک فروشنده می‌رساند.

 

فروشنده

 

7- انعطاف‌پذیر بودن

مواجه‌شدن با تغییر یک‌باره تصمیم خریدار در لحظات آخر فرایند فروش بسیار طبیعی و منطقی است. یک مشتری که از وی انتظار می‌رود تا خرید را نهایی کرده و چک مربوط به آن را به شما تحویل دهد، در بسیار از موارد ممکن است تصمیم خودش را تغییر دهد و اقدام به چانه زدن در قیمت‌های شما در لحظات پایانی کند یا ممکن است در آخرین لحظه انتظار دیگری از فروشنده مبنی بر یکی دیگر از نیازهای خودش را مطرح کند و به‌طور کل فرایند فروش را تغییر دهد.

 

در تمامی این موارد، یک فرد فروشنده باید به‌طور کامل شخصیتی انعطاف داشته باشد. هدف مشتری ممکن است تغییر کند و حتی ممکن است فروشنده مجبور به مراجعه مجدد به شرکت و تغییر شکل محصول، بسته پیشنهادی یا حتی خدمات پس از فروش و … شود. یک فروشنده خوب هرگز اجازه نمی‌دهد که چنین موارد موجب توقف و عقب نگاه‌داشتن وی در این فرایند شود، چراکه وی بسیار انعطاف بوده و بر اساس موقعیتی که در آن قرار دارد، شرایط خودش را تغییر می‌دهد.

 

8- علاقه‌مند بودن

اگر به موضوع و فرایند فروش علاقه چندانی نداشته باشید، قادر به کسب موفقیت قابل‌توجهی در حوزه فروش نخواهید بود. همیشه به یاد داشته باشید که یک فروشنده خوب بسیار فعال عمل می‌کند و بسیاری از موارد را قبل از روی دادن پیش‌بینی کرده و برای آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کند و این بهترین وضعیت برای برآوردن نتایج مناسب وراء انتظارات تعیین‌شده هست.

 

9- قانع‌کننده بودن

اگر یک فروشنده موفق هستید، همیشه در دو برهه باید بسیار قانع‌کننده باشید. یکی از این موارد درزمانی است که قصد اقناع مشتری برای خرید یک محصول رادارید. مورد دوم هم اقناع رئیس خود درزمانی که یک خرید یا فروش اتفاق نیفتاده است. باور داشته باشید که در هر دو این موارد باید بسیار اقناع‌کننده رفتار کنید. هرچند که همیشه قانع کردن مشتری و انرژی صرف کردن برای قانع کردن وی به نفع شما در بلندمدت است.

 

10- محاسبه‌گر بودن

یک فروشنده خوب ذاتاً محاسبه‌گر است. اگر قرار باشد همیشه تحت‌فشار و استرس باشید، پس باید آن‌قدر محاسبه‌گر باشید که بدانید در چه زمانی به آرامش لازم و شرایط طبیعی برگردید. اغلب فروشندگان آن‌قدر محاسبه‌گر هستند که زمان این دو حالت و تفاوت آن‌ها را به‌خوبی تشخیص داده و بر اساس آن‌ها رفتار می‌کنند. فروشندگان از روی تجربه به‌خوبی می‌دانند که در چه زمانی در حال دست یافتن به نتیجه مورد انتظار هستند باید و برای نتیجه گرفتن باید انرژی بیشتری صرف کنند یا اینکه کی می‌توانند بدون استرس آرامش خود را حفظ کنند. در صورت داشتن چنین شخصیتی در زمان تعیین و انتخاب مشتریان هدف نهایی نیز با محاسبه‌گری قابل‌قبول مشتریان مناسبی را انتخاب می‌کنید که شمارا بهتر و سریع‌تر به نتایج مورد انتظار سوق دهند.

به‌طورکلی این ویژگی‌ها، مواردی هستند که هر فروشنده‌ای در هر صنعتی به آن‌ها نیاز دارند، اما همچنان که حوزه کالاهای صنعتی با مصرفی متفاوت است، برخی از حوزه‌ها هم ممکن است کمتر به برخی از این موارد نیاز داشته باشند و برخی تأکید بیشتری بر برخی از این موارد داشته باشند.


  • بهزاد حسین عباسی

سخنران مدیریت 

بهزاد حسین عباسی 

مشاور بازاریابی و فروش

09197685104


یک دسته مهم در دسته‌بندی کالاها و محصولات صنعتی به‌طورکلی اقلام و کالاهای سرمایه‌ای نامیده می‌شوند که از آن‌ها در تهیه و تولید کالاهای دیگر استفاده می‌شود و خودشان به دودسته دیگر تجهیزات قابل‌نصب (یا تجهیزات سنگین و تأسیساتی) نامیده می‌شوند و دسته دیگر تجهیزات کمکی (یا تجهیزات و ابزارآلات سبک) نامیده می‌شوند.

 

تجهیزات قابل‌نصب:

منظور از تجهیزات صنعتی سرمایه‌ای بزرگ همان ماشین‌آلات یا تجهیزات جایگزین است. هزینه تهیه این تجهیزات بسیار زیاد بوده و البته عمر مصرفی آن‌ها نیز زیاد است. در نبود این تجهیزات مهم، مواد خام خریداری‌شده قابل‌تبدیل به مواد و کالاهایی نهایی و قابل‌عرضه به بازار مصرف نیست و به عبارتی جریان داشتن یک کار صنعتی در کنار مواد خام به وجود چنین تجهیزاتی وابستگی دارد تا جایی که وجود این دسته از ماشین‌آلات و تجهیزات نشان‌دهنده وسعت، ماهیت و کارایی هر کسب‌وکاری است. ژنراتور، دفتر کار، دستگاه چاپ افست، بالابر و . . . نمونه‌ها و مثال‌هایی ازاین‌دست ماشین‌ها هستند. ازآنجایی‌که تهیه کردن این ماشین‌ها نیاز به سرمایه‌گذاری زیادی دارد، اتخاذ یک تصمیم منطقی برای خرید، تهیه و نصب و راه‌اندازی آن‌ها لازم و ضروری است که همواره توسط مدیران ارشد اتخاذ می‌شود.

 

برای نصب و راه‌اندازی این قبیل دستگاه‌ها نیاز به متخصصین کارآزموده و حرفه‌ای است. ازجمله ویژگی‌های بسیار زیاد شاخص برای این قبیل از دستگاه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- به‌طور نصبی قیمت هر واحد از این دستگاه‌ها بسیار بالا است.

2- ازآنجایی‌که قیمت تهیه و نصب و راه‌اندازی این دستگاه‌ها بالاست، خرید آن‌ها موضوعی طبیعی و معمول به‌حساب نمی‌آید.

3- به دلیل داشتن کیفیت بالا و همچنین پرهزینه بودن، عمر معمول آن‌ها هم بالاست.

4- برند این نوع از دستگاه‌ها و ماشین‌آلات در تهیه کردن آن‌ها بسیار مهم و تأثیرگذار است.

 

انواع کالاها

 

درفروش این کالاها باید به موارد زیر توجه کرد:

اتخاذ تصمیم برای خرید این دسته از کالاها با توجه به برند آن‌ها انجام می‌پذیرد. ازآنجایی‌که خرید این دستگاه‌ها از طریق قرارداد صورت می‌پذیرد، مدت‌زمان خرید و نصب و دریافت خدمات بعدی از طرف آن بسیار مهم بوده و اغلب در قرارداد ذکر می‌شود. همچنین مشورت کردن با متخصصین این حوزه و مقایسه محصول با محصولات مختلف از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است:

1- پس از طی مراحل لازم برای تهیه و تولید چنین ماشین‌آلات توجه بسیار زیاد به برند این دستگاه‌ها و همچنین برند سازی آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

2- فروشنده عموماً باید تضمین و اطمینانی برای فراهم آوردن خدمات پس از فروش به خریدار ارائه نماید.

3- کانال عرضه و فروش برای این دستگاه‌ها باید بسیار کوتاه و مستقیم باشد.

4- درفروش دستگاه‌ها ماشین‌آلات صنعتی، فروش شخصی از تبلیغات برای ترویج فروش از اهمیت و تأثیر بسیار بالاتری برخوردار است.

5- فروشنده این دست از کالاها باید کارایی، تجربه و دانش فنی کافی داشته باشند.

 

تجهیزات کمکی و غیرقابل‌نصب:

این تجهیزات، کالاهایی هستند که در فعالیت‌های یک کسب‌وکار به‌عنوان کمک به پیشبرد فرایند تولید مورداستفاده قرارگرفته و به آن‌ها تجهیزات کمکی گفته می‌شود. این تجهیزات به‌طور مستقیم در فرایند تولید مورداستفاده قرار نمی‌گیرند، حتی زمانی که نقشی بسیار مهم داشته باشند. ماشین‌های حسابداری، دستگاه تایپ و به‌طورکلی کامپیوترها، ابزارهای دستی، میز و صندلی، قفسه و کشو و … از قبیل این دسته کالاها هستند.

 

از دیگر ویژگی‌های این دسته از انواع کالاها می‌توان به این موضوع اشاره کرد که باوجود داشتن نقش بسیار مهم در تهیه و تولید، به‌هیچ‌وجه جزئی از کالای تولیدشده نهایی به‌حساب نمی‌آیند و تنها نقش تسهیل‌کننده فرایند تولید را بر عهده‌دارند. قیمت درخواست شده برای این دسته از انواع کالاها اغلب در حد متوسط قرار دارد و طول عمر آن‌ها هم به نسبت کوتاه است. در مقایسه با کالاها و تجهیزات قابل‌نصب تکرار تعداد دفعات خرید این محصولات هم در حد متوسط قرار داشته و ازآنجایی‌که تقاضا برای این دسته از محصولات کم است، کمیت و تعداد در هر بار خرید هم عموماً کم است.

 

درفروش این کالاها باید به موارد زیر توجه کرد:

برخی کسب‌وکارهای ممکن است از کانال‌های فروش مستقیم برای فروش این نوع از انواع کالاها به مشتریان خود استفاده کنند و برخی دیگر از واسطه‌های فروش برای این کار بهره ببرند. به‌طورکلی می‌توان گفت که در عرضه کردن چنین کالاها و محصولاتی به بازار، به‌طورکلی در نظر گرفتن موارد زیر لازم و ضروری به نظر می‌رسد:

1- باوجودآنکه طول عمر چنین کالاهای کمکی عموماً نسبت به ماشین‌های صنعتی بزرگ‌تر کوتاه است، فروش آن‌ها اصولاً باید از طریق واسطه‌ها انجام بپذیرند.

2- نشان تجاری و برند این دست از کالاها باید از اهمیت بیشتر و بالاتری برخوردار باشد.

3- فعالیت‌های ترویجی و تبلیغی باید برای این دست از کالاها مدنظر قرار داشته باشد.

4- خدمات پس از فروش باید در صورت نیاز خریدار در اختیار وی قرار بگیرد.

5- توافق یا قرارداد برای عرضه کردن چنین محصولاتی ممکن است مورداستفاده قرار بگیرد و همچنین مدت‌زمان قرارداد در این موارد باید در حد متوسط تعیین شود.

 

انواع کالاها

 

خدمات و موجودی عملیاتی:

کالاها و موجودی‌هایی که بعضاً به‌عنوان بخشی از محصول نهایی مورداستفاده قرارگرفته و به مشتری عرضه می‌شوند و همچنین به تسهیل فرایند ساخت و تولید کمک کرده و به‌نوعی موجب برقرار باقی ماندن فرایند تولید می‌شوند، خدمات و موجودی عملیاتی گفته می‌شود. لوازم و تحریر، سوخت، روغن‌های شیمیایی، مواد نفتی، زغال‌سنگ، مبلمان، پوشاک و … همه و همه ازاین‌دست کالاها به‌حساب می‌آیند. قیمت هر واحد برای این دسته از انواع کالاها بسیار پایین و همچنین دوره عمر آن‌ها هم بسیار کم و کوتاه است. خرید این دسته از کالاها به‌طور روزانه و نیز بدون تصمیم خاصی از قبل امکان‌پذیر است.

 

همان‌طور که پیش‌ازاین اشاره شد، این دسته از انواع کالاها به‌طور مستقیم بر محصولات تولیدی یک کسب‌وکار اثرگذار نیستند، اما بااین‌وجود، در فرایند تولید محصولات اصلی بسیار کمک می‌کنند، کمک غیرمستقیمی که به‌شدت اثرگذار و مهم است. نکته قابل‌توجه دراین‌بین این است که حتی باوجود امکان قرار گرفتن آن‌ها به‌عنوان بخشی از محصول نهایی، اما بازهم به‌طور مستقیم به‌عنوان بخشی از محصول یا کالای نهایی مطرح نمی‌شوند.

 

درفروش این کالاها باید به موارد زیر توجه کرد:

این دسته از انواع کالاها به‌طور مستقیم توسط تهیه و تولیدکننده عرضه نمی‌شوند، بلکه تمهیداتی برای فروش آن‌ها از طریق واسطه‌ها در نظر گرفته می‌شود. برخی از آن‌ها به برند سازی و تبلیغات و برخی هم به تبلیغات آن‌چنانی نیاز ندارند. مدت‌زمان عرضه کالاها که در قرارداد مدنظر قرار می‌گیرد اغلب کوتاه است. موارد زیر هم جزء مواردی هستند که در زمان بازاریابی و فروش آن‌ها باید مدنظر قرار بگیرند:

1- در فرایند بازاریابی و فروش آن‌ها باید واسطه‌ها کمک گرفت.

2- مدت‌زمان قرارداد برای عرضه آن‌ها باید عموماً کوتاه باشد.

3- خدمات پس از فروش به‌ندرت برای چنین کالاها و محصولاتی در نظر گرفته می‌شود.

4- خدمات تبلیغی و ترویجی برای آن‌ها به‌ندرت مورداستفاده قرار می‌گیرد و خیلی اهمیت ندارد.

5- عموماً در بازار اهمیتی به برند و نشان تجاری این دست از انواع کالاها هم داده نمی‌شود.

  • بهزاد حسین عباسی