سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مویرگی

سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مدیریت فروش مویرگی سخنران مدیریت

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مویرگی

سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مدیریت فروش مویرگی سخنران مدیریت

استاد بهزاد حسین عباسی مدرس و سخنران مدیریت ارتباط با مشتری CRM کوچینگ بازاریابی زبان بدن اصول و فنون مذاکره

 

 

مدرس مدیریت بازاریابی تبلیغات اصول و فنون مذاکره

سخنران مدیریت فروش استاد فروش مدرس فروش تدریس فروش معلم فروش

سخنران مدیریت فروش سخنران بازاریابی و فروش مویرگی

سخنران بازاریابی و فروش مدیریت فروش مویرگی سخنران مدیریت
سخنران مدیریت

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرس تبلیغات» ثبت شده است

تفاوت بین بازاریابی، تبلیغات و پروپاگاندا

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

بازاریابی و تبلیغات مفاهیم کاملاً مرتبطی از دنیای کسب‌وکار هستند، درحالی‌که پروپاگاندا اصطلاح از حوزه ارتباطات عمومی است که اشاره به‌دروغ و سخن کذب دارد که افراد یا گروه‌ها به‌منظور نشان دادن حمایت و پشتیبانی خود از یک هدف یا دلیل خاص منتشر می‌کنند. درواقع پروپاگاندا چتری بزرگ از ارتباطات متقاعدکننده است و بازاریابی و تبلیغات برنامه‌هایی کاربردی برای رشد و گسترش کسب‌وکار در نظر گرفته می‌شوند. در کشورهای توسعه‌یافته قوانینی برای حمایت از مصرف‌کننده و بیان حقیقت در تبلیغات وجود دارد که از وارد شدن کسب‌وکارها به امور فریبنده و ادعاهای گمراه‌کننده‌ای که در حوزه پروپاگاندا استفاده از آنها موضوعی عادی تلقی می‌شود، جلوگیری به عمل می‌آورد.

 

البته هدف این مطلب پرداختن به اصل موضوع پروپاگاندا و تفاوت‌های کامل آن با بازاریابی و تبلیغات نیست، بلکه تنها در چند پاراگراف توضیحی کوتاه در رابطه با هر یک از این موضوعات ارائه می‌کند و توضیحات کامل‌تر در مورد روش‌های مورداستفاده از پروپاگاندا و حتی مثال‌ها و نمونه‌هایی از آن را در مطلبی مستقل در آینده خواهیم داشت.

 

اصول پایه بازاریابی

بازاریابی یک کارکرد بسیار گسترده در حوزه کسب‌وکار است که شامل فعالیت موجود در توسعه و رساندن پیام‌هایی به مشتریان، مراجعین و اجتماع مخاطبین می‌شود که عرضه ارزش به آنها را نوید می‌دهد. بازاریابی در ازلحاظ قلمرو بسیار گسترده‌تر تبلیغات است و اغلب شامل روابط عمومی و دیگر شیوه‌های ارتباطی با عموم مردم و مخاطبین می‌شود. فرایندهای بازاریابی اغلب با تحقیق بازار شروع برای کسب اطلاع از وضعیت بازار آغاز می‌شود که منجر به توسعه اهداف بازاریابی، استراتژی‌ها و شکل دادن به پیام و تحویل آن به مخاطب می‌شود.

 

Macro-image-of-dictionary-definition-of-word-propaganda-Stock-Photo

 

اصول پایه تبلیغات

همچنان که در بالا اشاره شد، تبلیغات نسبت به بازاریابی جنبه‌های خاص و ویژه‌تری دارد. طرح تبلیغات یک شرکت به‌طورکلی در قالب طرح بازاریابی آن ارائه می‌شود. تبلیغات عبارت است از یک پیامی که برای آن هزینه‌ای صرف شده که از طریق یک رسانه عمومی(جمعی) انتقال پیدا کند که بازار مخاطب را نسبت به کسب اطلاع از یک از برند وسوسه می‌سازد تا در این حین آن را دوست داشته یا از آن خرید کنند. همین موضوع و بخش از تبلیغات که برای آن هزینه‌ای صرف شده است موجب تفاوت داشتن آن از مثلاً روابط عمومی می‌شود که شامل خرید فضای رسانه‌ای و زمان مناسب در یک رسانه نمی‌شود.

 

اصول پایه پروپاگاندا

پروپاگاندا نوعی از ارتباط است یک از یک ایده یا روش تفکر حمایت می‌کند. پیام آن می‌تواند شامل حقایق یا فریب شود، که درهرحال هدف آن وسوسه و ترغیب مخاطب جهت پذیرفتن و باور کردن نقطه‌نظر فرستنده پیام هست. تا جایی که این موضوع به حوزه کسب‌وکار ارتباط پیدا می‌کند، پروپاگاندا حوزه‌ای بسیار دقیق، تیز و نافذ است. یک شرکت ممکن است در رساندن یک پیام از هدف آن حمایت می‌کند مشارکت داشته باشد، اما این پیام و انتقال آن ممکن است به‌طور خاص مشارکت این شرکت در انتقال آن را نشان ندهد.

سؤال: پیش از اینکه به موضوعات دیگری در رابطه با پروپاگاندا در مطالب دیگر بپردازیم، چه مثال‌هایی از پروپاگاندا در ذهن شما وجود دارد، به برخی از آنها اشاره‌کنید.

 

بازاریابی و تبلیغات

یک مفهوم گسترده‌تر از ارتباطات کسب‌وکار که بازاریابی و تبلیغات را به یکدیگر مرتبط می‌سازد، ترویج و ترفیع یکپارچه برند است. این مفهوم بر این باور شکل‌گرفته است که تمامی پیام‌هایی که یک شرکت منتشر می‌کند باید با یکدیگر هماهنگ بوده و تناسب داشته باشند. خواه شما برای تبلیغات هزینه‌ای صرف کنید یا خود را درگیر فعالیت‌های روابط عمومی بکنید، خواهان انتقال یک ذهنیت خاص و مشخص از برند به مخاطب یا مزایای حاصل از به مخاطبین بازار خود هستید. یک پیام هماهنگ و متناسب موجب می‌شود تا مشتریان شما به‌راحتی بدانند که از برند شما چه چیزی را باید انتظار داشته باشند؟

  • بهزاد حسین عباسی

قیمت‌گذاری پرستیژی و کاربرد آن در بازاریابی

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری بازاریابی فروش برندینگ اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمان 

behzadabbasi.ir

شرکت‌ها به‌طورکلی از روش‌ها و استراتژی‌های مختلفی برای قیمت‌گذاری محصولات خودشان در زمان بازاریابی و فروش آن‌ها استفاده می‌کنند که یکی از این استراتژی‌ها قیمت‌گذاری پرستیژی است.

 

به‌طورکلی به‌منظور تشخیص قیمت مطلوب و بهینه، بازاریابان مقدار کار بدنی موردنیاز برای تولید، هزینه‌های تولید و تبلیغات را مدنظر قرار می‌دهند. زمانی که این هزینه‌ها مدنظر قرار گرفت، سپس شرکت قادر به تعیین میزان حداقلی برای سود خود در رابطه با آن کالا در نظر بگیرید. بااین‌وجود شرکت‌های بسیار زیادی هستند که ترجیح می‌دهند که قیمت حداکثری را همان استراتژی قیمت‌گذاری پرستیژی را پیش بگیرند، چراکه به این اصل اعتقاددارند که همواره قیمت “گران” موجب می‌شود تا مشتری محصول موردنظر را محصولی گران‌قیمت در نظر بگیرد.

 

به‌عنوان‌مثال، اگر قیمت یک جفت کفش آدیداس بر اساس هزینه‌های انجام‌شده برای آن مقدار X باشد، آنگاه قیمت معرفی‌شده برای این محصول در بازار X + 50% هست. شرکت آدیداس می‌تواند این قیمت در حد X + 20% هم حفظ کند، اما در این صورت طیف قیمت‌های این شرکت در حد شرکت‌هایی از قبیل پوما قرار می‌گیرد که برندی بااعتبار بسیار پایین‌تر در نظر گرفته می‌شود. بنابراین، برای انتقال این حس که شرکت آدیداس بهترین است و قیمت‌های آن‌هم نشان از این موضوع دارد، آدیداس همواره قیمت‌های خود را در این رنج X + 50% حفظ می‌کند. باید همواره به این نکته توجه داشت که زمانی که این شرکت اقدام به کاهش قیمت‌های خودش بکند، رفته‌رفته شروع به نابودی تصویر برند خودش را هم می‌کند.

 

قیمت‌گذاری

 

این روش قیمت‌گذاری در برخی از موارد تحت عنوان قیمت‌گذاری بصری یا قیمت‌گذاری بهینه هم شناخته می‌شود و توسط شرکت‌هایی مورداستفاده قرار می‌گیرد که همواره در پی ایجاد تصویری از شرکت خودشان برای ارائه بهترین نوع محصول به بازار مصرف می‌باشند.

 

قیمت‌گذاری پرستیژی همبستگی مستقیمی با برند و تصویر آن در اذهان مصرف‌کنندگان هم دارد. اگر مشتری برای آن برند ارزش قائل بوده و از ویژگی‌ها و خصوصیات محصولات آن نسبت به محصولات رقبا راضی باشد، آنگاه می‌تواند از این شیوه قیمت‌گذاری سود برده و با به دست آوردن ارزش برخلاف کیفیت یا هزینه‌های پایین تولید، نسبت به رقبای خود امتیاز بالاتری کسب کند.

 

این مفهوم بر این فرض بنا گرفته است که مشتری همواره برای تصویر ذهنی بالاتر و بهتر حاضر به پرداخت هزینه‌های بالاتری هست و درواقع اقدام به جستجو در رابطه هماهنگی و همخوانی قیمت و ارزش ارائه‌شده نمی‌کند. اغلب قیمت‌های بالاتر برای مشتری به این صورت توجیه می‌شود که ارزش‌افزوده‌ای نسبت به هزینه‌های انجام‌گرفته برای مشتری وجود دارد. اساساً، شرکت‌های مختلف برفرض و استنباط مشتری تکیه‌دارند که محصول آن‌ها از کیفیت بالاتری نسبت به محصولات رقبا برخوردار هست، چراکه هزینه‌های بالاتری برای تولید آن صرف می‌شود.

 

به‌عنوان‌مثال زمانی که شرکت رولکس اقدام به فروش یک ساعت مچی می‌کند، درواقع در حال فروش یک کالا برای نشان دادن زمان به مشتریان نیست، بلکه درواقع در حال فروش نشان دادن و معرفی ارزش ثروت مادی مشتری به مخاطبین است. بااین‌وجود مشتری هم می‌تواند اقدام به خرید یک ساعت مچی با برند Timex بکند، که قابلیت‌های فنی یکسانی نسبت به ساعت رولکس دارد که با حدود 10 برابر قیمت کمتر، همان زمان را به مشتری را نشان داده یا حتی در برخی از موارد قابلیت‌های بیشتری برای مشتری به ارمغان می‌آورد. بااین‌وجود ساعت رولکس از استراتژی قیمت‌گذاری پرستیژی استفاده می‌کند، چراکه اعتقاد دارد ارزش واقعی دربرند است و به قابلیت‌های فنی ساعت ارتباطی ندارد. از این طریق، اقدام به تقویت ارزشی می‌کند که با فروش ساعت‌های خود به مشتری ارائه می‌دهد.

 

قیمت‌گذاری

 

در رابطه با فروش کالاهای پرستیژی ارائه یک تخفیف قابل‌توجه درواقع می‌تواند موجب صدمه زدن به میزان فروش محصول شود و تأثیری منفی بر تصویر برند شرکت از خود بر جای بگذارد. از طرف دیگر، به‌منظور حفظ چنین استراتژی، این شرکت‌ها باید سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجهی در رابطه با بازاریابی و ایجاد تصویر مناسب از برند خود داشته باشند. درحالی‌که اغلب شرکت‌ها ممکن است چیزی در حدود 4% بودجه خودشان را برای بازاریابی اختصاص دهند، چنین شرکت‌هایی باید بودجه‌ای در حدود 10% از ارزش محصول را برای فعالیت‌های بازاریابی اختصاص دهند.

 

قیمت‌گذاری پرستیژی اغلب مبنایی روان‌شناختی داشته و قسمت خاصی از بازار را مدنظر قرار می‌دهد که قیمت‌های بالاتر را مرتبط باکیفیت بالاتر محصول در نظر می‌گیرند. این دسته از مشتریان، افرادی هستند که تصور می‌کنند با داشتن یک محصول یا قیمت نهایی و تمام‌شده بالاتر، از موقعیت اجتماعی بالاتری نسبت به بقیه برخوردار می‌شوند. ازاین‌رو، همواره قیمت‌های بالاتر را برای محصولات خود حفظ کرده تا میزان پذیرش بالاتر محصول رابین مشتریان خودشان هم تقویت کنند.

  • بهزاد حسین عباسی